در نکوهش تاییدی کردن کامنت باکس

قبل از هر چیزی باید قبول کرد "کامنت باکس"، جایگاهی ست که به خواننده اختصاص دارد.
وبلاگ متعلق به نویسنده ی وبلاگ است. نویسنده وبلاگ مالک آن است، صاحب آن. صاحب هر جزء اش و ماک بر حق سرتاسرش، به جز کامنت باکس. اینجا نه صاحب وبلاگ بلکه خواننده، مالک حقیقی ست.
سفارتخانه ای که در خاک کشوری قرار دارد.
این را نمی توانی انکار کنی.
وقتی زیر هر پست می نویسی "نظر بدهید" خود به خود چنین چیزی را می پذیری و آگاهانه یا ناآگاهانه، این مالکیت را قبول می کنی.
وقتی می نویسی "نظر بدهید"، روی سخن با خواننده ست.
نکته همین جاست.
خواننده!
خواننده می تواند هر کسی باشد و چون هر کسی می تواند باشد، پس هر نظر و عقیده ای می تواند داشته باشد. وقتی می گویی "نظر بدهید" یعنی از او می خواهی رای، عقیده، نظرش را در مورد پستت بگوید.
خودت خواسته ای.
می توانی فرم نظر خواهی را ببندی و با زبان بی زبانی به همگان اعلام کنی که تمایلی به شنیدن افکار دیگران در مورد پستت را نداری که کاملاً قابل قبول است. اما وقتی "نظر خواهی" را قرار می دهی یعنی نمی توانی تعیین کنی چه کس نظر بدهد و چه کسی ندهد. این حق را نداری که تعیین کنی خواننده چه نظری می تواند داشته باشد و چه نظری نمی تواند داشته باشد.
چه چیزی این حق را از تو، نویسنده وبلاگ، سلب می کند؟
"آزادی"
هر انسانی در اندیشه و عقیده آزاد است.
مگر اینکه بخواهی درستی این حرف را منکر شوی! منکر می شوی؟
هر انسانی در عمل تا جاییکه عملش، حقی از دیگری ضایع نکند، آزاد است.
مگر بخواهی درستی این حرف را هم منکر شوی! منکر می شوی؟
یک انسان به ذات از چنین حقوقی برخودار است و وقتی تو نظرش را میخواهی، وقتی فرم نظر خواهی را برای انسانی که خواننده وبلاگت است قرار می دهی، تو این را به خودی خود قبول می کنی که خواننده حق دارد هر نظری داشته باشد.
درک این نکته و باور به آن، سخت است.
باور کنید سخت است!
اگر بگویی، شاید خیلی ها سرشان را به نشانه تایید تکان بخورد ولی وقتی پای عمل به میان می آید، آن وقت است که می بینی تا چه اندازه برای ذهن ایرانی؛
سخت است آزادی را درک کند.
سخت است خود را به قبول آزادی انسان، معتقد کند.
تاییدی کردن کامنت باکس،
یعنی اول ببینم چه گفته ای، اگر از نظر من بد! نبود، تایید می کنم تا نمایش داده شود.
بی برو برگرد همین است.
این قصاص قبل از جنایت است.
به فلسفه چنین رفتاری فکر کنیم و قیاس کنیم با رفتار حکومت ایران در مورد مثلا مقوله اینترنت.
در مورد سرعت و پهنای باند؛
چون از نظر ما اکثر کاربران ایرانی عمده مصرف اینترنتشان، چت و وبگردی ست، پس همین سرعت دایال آپ کافی است.
پس حق اینترنت پهن باند را از تو می گیرند.
یا در مورد فیـلـ تر یـنگ؛
چون من حکومت ایران، اینطور تشخیص داده ام که فلان سایت و وبلاگ مطالب نادرستی دارد، پس فیـ لـتر ش می کنم.
؟؟؟!!
اما در توجیه این کار دلایلی آورده می شود نظیر اینکه: «چون کسانی به من فحش می دهند.»
باز هم می گویم،
درک مفهوم آزادی سخت است.
آری، فحش و حتی افترا، از نظر اخلاقی مردود است، اما، یک نظر است.
خواننده پست در مورد پستت این نظر را داشته که فحشی نثارت کند و شاید با یک فحش بخواهد منظورش را به تو بگوید.
اگر با شخصی دیوانه و مریض طرف باشی، با توهین از طرف دیگران تکرار شد هم راه حل هر چه باشد، تاییدی کردن نیست.
اهمیت ندادن راه حل خوب و تست شده ای ست.
دلایلی چون ناسزا و توهین و ... به شخص ثالث، قابل قبول است.
اما صورت مساله عوض نمی شود.
به شرط تایید کردن، توهین به مابقی خواننده ها، ضایع کردن حق باقی خواننده ها، برای توهین نشدن به شخص ثالث درست و منطقی به نظر نمی رسد.
حذف کامنت خاطی و پی نوشت بابت علت حذف، درست تر نیست؟!
دلیل می آورند که: «برای دور ماندن از کامنت های تبلیغاتی.»
خب کامنت تبلیغاتی آمد، حذفش کن. به همین راحتی.
اینکه چند نفر فرصت طلب، اینکه چند نفر شیوه ای اشتباه را انتخاب کرده اند، پس کامنت باکس را به شرط تایید می کنم برای تنبیه کردن این چند نفر. برای راحت شدن ِ تمام و کمال خودم.
این سوزاندن خشک و تر با هم است.
این یعنی نویسنده وبلاگ تا این حد بی منطق یا بی ملاحظه است که برای راحتی کار خودش، حاضر است به راحتی پشت کند به حقوق ذاتی مابقی خوانندگانش.
خود را به مفهوم آزادی معتقد کردن، سخت است.!!
به شرط تایید کردن نظر خواهی، نقض آزادی ست. تف کردن به حقوق ذاتی انسانی ست.
نمونه کوچیی ست از یک استبداد.
مثالی ست از کفتار صفتی ما آدم ها که چون مورد تجاوز و ظلم قرار بگیریم ندای حق طلبی و ستایش از آزادی بلند می کنیم ولی به مجرد اینکه اندک قدرتی به دستان خودمان رسید که با آن بتوانیم دیگران را نادیده بگیریم، آزادی و حقوق دیگری را کیـر هم به حساب نمی آوریم.
شاید اگر به این موضوع بیشتر فکر کنیم و موارد مشابه را در زندگی فردی و اجتماعی خودمان جستجو کنیم، بتوانیم جوابی پیدا کنیم برای اینکه چرا حکومت ِ ولایـت مطـلقه فقـیه بر من و تو حکمرانی می کند و شخصی چون احمدی نژاد رییس حکومت است.


۳ نظر:

Virgin___Girl گفت...

شاید هرزه نویسی این چنین را انتظار نداشتم
که مشتاقانه و تشنه تا به آخر را بلعیدم....

این نظر بدهید ها نوعی آزادی ست

مرسده گفت...

موافقم.

قبلنها موافق نبودم. البته تائیدی کردن کامنتینگ باکس هر فردی بنا به دلایلی میتونه باشه، اما دلایل من آن موقع ها که تائیدی میکردم خاص نبود و از روی همین چیزها که کسی فحشی ندهد تائیدی میکردم. کمکم که خودم میآمدم نظرات را میخواندم و بعد تائید میکردم خندم گرفت. که چی اول میخونمش و بعد تائید؟ مسخره بود خدائی :دی

اما در هر صورت ِ آزادی برای هر محدوده ای قوانینی قائلم ، بلاگ هم متعلق به شخصیت پشت بلاگ هستش. حذف کردن کامنتهای بعضی اشخاص رو جزو قوانین محدوده های افراد میدونم.

مریم گفت...

منم دقیقن باهات موافقم....
چون دوست ندارم کسی نظر بده تو وبلاگ جای نظر نذاشتم
چون دلیلی واسه اینکار ندیدم.
چون من فقط میخوام نوشته هام خونده بشه حالا خب یا بدش مهم نیست .
اگه احتیاج ب نظر دیگران داشتم حتمن قبلش باکسی مشورت میکردم
پس وقتی جای برای نظر نیست پس حتمن لازم نبوده ک باشه.
ی چیز جالب تر اینکه فکرم هم آزاده چون نمیدونم کی فحش میده یا نه..:دی