نسل من


نسل من مدت ها پیش تصمیم گرفت به گذشتن از این سنت ها؛ سنت هایی که اشتباه، متناقض، دست و پاگیر و مهمتر از همه بی نتیجه بودن یا منتج به تباهی شدنش، آشکار بود.
پس شروع کرد به حرکت، بدون جاده و بدون چراغ.
امروز به جایی رسیده که جایی نیست. به هیج جا نرسیده؛ اما خوب میدونه که آوارگی هاش حداقل باعث میشه نسل بعد جلوتر از خودش باشه! و خیلی جلوتر از پدر و مادر بزرگ هاشون و تو دلش امید داره؛ امیداوره، که شاید اونها به جایی برسن که توش جایی برای همه باشه.
نسل من یک قربانیه.
دختری باکره ای که برای خوشنودی خدایان، خونش ریخته شده.


ساعت خواب! آقای شهرام ناظری


ساعت خواب آقاي ناظري!
لب به انتقاد گشوده ايد؟
آفتاب از کدوم طرف بيرون اومده که شما علناً و با صداي بلند طوري که دوست و دشمن بشنون، بالاخره نسبت به وضعيت بد موجود که از مدت ها پيش بوده، اعتراضي کردين.
نخواستين عقب بمونيد يا نون به نرخ روز تغيير کرده؟
ما که نميدونم. لابد همينطوره که شما گفتين؛ بس که در خفا اعتراض کردي و گوش نکردن، جون به لبتون رسيده و فرياد اعتراض سر دادين.
لابد همينطوره!

باراک حسین، یا حسین!


آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآقاي اوباما!
حرف از دموکراسي و خواست اکثريت و قدرت مردم، نفي برتري راي يک شخص يا گروه مي زني؛
و وقتي پاي عمل به ميون مياد، زارت! برمي گردي ميگي که درخواستنامه قبول کشور مستقل فلسطين رو تو شورای امنیت "وتو" ميکني، چرا؟ چون درسته خيلي ها و تقريبا همه موافقن اما تو تشخيص ميدي که اين راه برقراري صلح تو شرق ميانه نيست و چون حق "وتو" داري -خودمونيم ديگه، يعني همون زور و بازوشو داري- "وتو" ميکني.
ما رو گول نمال آقاي اوباما!
ما سي سال تو "ايرانِ" سه هزار ساله داريم زندگي مي کنيم که آق بالا سرمون يا شاهِ مستبد بوده يا شيخ ِ مستبد.
خونه مون، تو راسه زغال فروشا، بالاي حجره ی رنگرزا ست.
تو داري ما رنگ ميکني؟ اونم سيا، با زغال؟ !!
نه خير؛
اين خود استبداده آقاي اوباما!
یه روز به این شکل:
«اگر چهل میلیون ایرانی بگوید خیر، من میگویم آری ».
یه روز هم به شکل:
«از نظر ما راه برقراری صلح تشکیل کشور فلسطین نیست، بلکه مذاکره است».