در دفاع از نیک آهـنگ کوثر و کاریکاتورش از میر حسین موسوی


از هیاهوی وبلاگستان و نظر میرحسین و شیخ کروبی به عنوان رهبران جنبش سبز که بگذریم که اولی بی اهمیت است و دومی محترم، به نظر نگارنده تصمیم رهبران جنبش مبنی بر لغو تظاهرات اعتراضی در سالروز انتخابات دهم به دلیل احتمال صدمه و مرگ معترضین، تصمیم چندان درستی به نظر نمی آمد.
در شرایطی که چندین ماه از آخرین اعتراض مردمی می گذرد و آخرین اعتراض به حاکمیت هم در 22 بهمن 88 بود وُ با آن وضعیت به پایان رسید؛ وضعیتی که حاکمیت از آن با تعبیر کوبیدن میخ به تابوت فتنه به عنوان پایان جنبش سبز ادعا می کرد، بی شک سالروز انتخابات فرصتی بس مناسب بود که به حاکمیت خاطر نشان شود هنوز مردم به حق خواهی خویش مصرند.
این نظر من است، شاید نظر نیک آهنگ هم باشد. من امروز اینجا نوشتم و نیک آهنگ کوثر که کارتونیست است و زبانش کارتون، کارتونی کشید.
نکند من و نیک آهنگ هر دو باید خفه شویم و فقط بگویم "یا حسین یا میر حسین"؟!
از این گذشته؛
نیک آهـنگ یک کارتونیست است، یک کاریکاتوریست.
کاریکاتور هر تعریفی که داشته باشد، در معنای کاربردی اش، بی شک طنزی تصویری ست؛ و طنز نقد است با دست مایه خنده و تفریح.
کارتون نیک آهـنگ کوثر با حسن نظر یا سوء نظر کارتونیست، طنزی ست که از موسوی انتقاد می کند برای بی تفاوت بودن وُ سهل الـپندار بودن و این به هیچ وجه به معنای انتظار از موسوی برای شمشیر گرفتن و یک تنه به دل دشمن زدن نیست. آن فقط طنزی ست که به مخاطبش یادآور می شود که یک ملت به تو امید بسته اند و تذکر می دهد که تو نسبت به مردم امید بسته به تو، مسئولی و هشدار می دهد که مبادا بیراه بروی و ملتی را بیراه ببری.
شاید اگر چند نیک آهنگ کوثر در زمان انقلاب اول بود و هنگام کج نهادن خشت ها توسط معمار، انتقاد می کرد؛ آن انقلاب اسلامی!، امروز چنین وضع مصیبت باری نداشت.

پ. کمی برای گفتن این حرفها دیر شده، اما گفتم چون باید گفته می شد.