خودکار بو دار!!!!!!
یه خودکار آبی خریدم از این عطریا!...
بنویسی بوش چنان می پیچه که حقیقتاً به یه قدمی بالا آوردن میرسی.
آخه مثلاً فلسفه این رایحه چیه؟
بعداً قرار چه شکلی بشه...با طعم میوه!!؟
میگم که نگن فلانی خر بود 2
" بنده اصلاح طلبي هستم که اصول و ارزش هايش را دارد".
من دو سوال دارم؛
اصلاح طلب؛
در نظام و سيستمي که از بدو تولد دچار مشکل است، مشکل؟!، در سيستمي که از لحظه تولد دچار بحران است، شما چه چيزي را ميخواهيد اصلاح کنيد؟ در سيستمي که بعد از سي سال حتي در تعريف واژه اطلاح طلبي هم دچار بحران شده، شما چه چيزي را ميخواهيد اطلاح کنيد؟
در نظامي که مهم نيست با رييس ادارهاي طرف باشي، با استاد دانشگاه يا دربون يا رفتگر، هر که ساز خودش را ميزند، براي خودش شاهي است مقتدر و زورگو که نه احساس مسوليت به چيزي دارد و نه به کسي پاسخگو ست، شما چه طور ميخواهيد اطلاح کنيد؟
اصول و ارزشهایم را دارم؛
اگر اصول و ارزش هاي شما با اصول و ارزش هاي من نوعي متفاوت باشد چه؟ اگر اصول و ارزش هاي ميرحسين موسويِ رييس جمهور شده با اصول و ارزش هاي من نوعي در تضاد باشي چه؟ اگر اين من نوعي، اکثريت قريب به اتفاق جواناني باشند که از هر چه اصول و قواعد است خسته شده اند چه؟
آيا ميتوان تا اين اندازه خوشبين بود که بپنداريم ميرحسين موسوي اصولي ارزشي بگويد " عيسي به دين خود، موسي به دين خود"، یا تا این اندازه خیال باف که "درود بر روح آزاده انسان و زنده باد آزادی عقیده و بیان"؟
من دو سوال دارم؛
اصلاح طلب؛
در نظام و سيستمي که از بدو تولد دچار مشکل است، مشکل؟!، در سيستمي که از لحظه تولد دچار بحران است، شما چه چيزي را ميخواهيد اصلاح کنيد؟ در سيستمي که بعد از سي سال حتي در تعريف واژه اطلاح طلبي هم دچار بحران شده، شما چه چيزي را ميخواهيد اطلاح کنيد؟
در نظامي که مهم نيست با رييس ادارهاي طرف باشي، با استاد دانشگاه يا دربون يا رفتگر، هر که ساز خودش را ميزند، براي خودش شاهي است مقتدر و زورگو که نه احساس مسوليت به چيزي دارد و نه به کسي پاسخگو ست، شما چه طور ميخواهيد اطلاح کنيد؟
اصول و ارزشهایم را دارم؛
اگر اصول و ارزش هاي شما با اصول و ارزش هاي من نوعي متفاوت باشد چه؟ اگر اصول و ارزش هاي ميرحسين موسويِ رييس جمهور شده با اصول و ارزش هاي من نوعي در تضاد باشي چه؟ اگر اين من نوعي، اکثريت قريب به اتفاق جواناني باشند که از هر چه اصول و قواعد است خسته شده اند چه؟
آيا ميتوان تا اين اندازه خوشبين بود که بپنداريم ميرحسين موسوي اصولي ارزشي بگويد " عيسي به دين خود، موسي به دين خود"، یا تا این اندازه خیال باف که "درود بر روح آزاده انسان و زنده باد آزادی عقیده و بیان"؟
به مناسبت 15 دی ماه، زادروز فروغ فرخزاد.
کس به فکر گل ها نيست، کسي به فکر ماهي ها نيست
کسي نمي خواهد باور کند که باغچه انگار داردميميرد
که قلب باغچه در زير آفتاب ورم کرده است
که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهي ميشود
و حتي باغچه انگار چيز مجردي ست که در انزواي باغچه پوسيده ست....
فروغ به من ياد داد که زيبا ببينم،
که چطور از ماوراي هر جمسي، ابعاد ناشناخته ي لايهلايه ي هنرش رو تشخيص بدم،
که جرياني وجود داره به اسم لمس کردن.
فروغ بود که به من گفت، دخترونه ببين؛
تو جامعه اي که همه چيزش منو از ماهيتي به نام زن دور مي کرد،
فروغ منو به دنياي يک زن راه داد،
و برام شعر خوند،
تا من مثل یک دیوانه عاشق شعر بشم.
آه...
کسي نمي خواهد باور کند که باغچه انگار داردميميرد
که قلب باغچه در زير آفتاب ورم کرده است
که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهي ميشود
و حتي باغچه انگار چيز مجردي ست که در انزواي باغچه پوسيده ست....
فروغ به من ياد داد که زيبا ببينم،
که چطور از ماوراي هر جمسي، ابعاد ناشناخته ي لايهلايه ي هنرش رو تشخيص بدم،
که جرياني وجود داره به اسم لمس کردن.
فروغ بود که به من گفت، دخترونه ببين؛
تو جامعه اي که همه چيزش منو از ماهيتي به نام زن دور مي کرد،
فروغ منو به دنياي يک زن راه داد،
و برام شعر خوند،
تا من مثل یک دیوانه عاشق شعر بشم.
آه...
ارسال شده توسط
پسر هرزه
در
۳/۱۳/۱۳۸۸
با ایمیل ارسال کنیداین را در وبلاگ بنویسید!در Twitter به اشتراک بگذاریددر Facebook به اشتراک بگذاریداشتراکگذاری در Pinterest
دسته بندی:
هنر
اشتراک در:
پستها (Atom)