دودوتا چهارتا

بحران مالی! اروپا؛
کشوری مثل یونان؛
کل بدهکاری این کشور که ریشه وضعیت بد امروزشونه، 250 میلیارد دلاره.
250 میلیارد دلار.
یا کشوری مثل اسپانیا؛
کارشناسا میگن بخش اعظم مشکل مربوط به بانک هاست که اگر این مشکل این بخش حل بشه، اقتصاد کشور وضعیت بهتری پیدا میکنه و اگه نشه، به احتمال زیاد وضعیت این کشور میشه شبیه یونان.
همین کارشناسا میگن مشکل بانکی کشور با سرمایه ای حدود 50 الی 60 میلیارد یورو حل میشه.
50 الی 60 میلیارد یورو.
اما منبع درآمد ندارن، پولی هم براشون نمونده، پس یا باید از کشورهای دیگه قرض کنن یا سیاست ریاضت اقتصادی رو دنبال کرده و از شکم مردم خودشون بزنن.
[حالا!]
عربستان، کشوری که سرمایه عظیم و منبع درآمدی مثل نفت داره و تا وقتی نفت داره هیچ وقت مثل اروپا و یونان یا اسپانیا غصه ی از کجا بیارم رو نداره!
عربستان روزی 10 میلیون بشکه نفت تولید میکنه.
[دقت کن!]
روز 10 میلیون بشکه، که هر بشکه نفت رو به قیمت 80 تا 90 دلار می فروشه؛ نتیجه روزانه 800 تا 900 میلیون دلار در روز درآمد داره.
800 تا 900 میلیون دلار روزانه.
[یعنی:]
کل سرمایه ای که کشوری مثل اسپانیا نیاز داره برای حل موقت بحران مالیش! عربستان اونو فقط در عرض دو ماه درمیاره.
[حالا!]
ایران،
کشوری که ذخایر نفتی اش کم از عربستان نداره، به خاطر ناسازگاری با دنیا، شعار مرگ بر اسراییل وُ امریکا، تحریم ها و به طبع اش عقب موندگی تکنیکی و..و..و..و... ،
امروز روز، حدود 1 میلیون بشکه نفت تولید میکنه که با قیمتی حدود 80 تا 90 دلار برای هر بشکه میشه، 80 تا 90 میلیون دلار روزانه درآمد داره.
80 تا 90 میلیون دلار.
کشوری که میتونه مثل عربستان پول دربیاره، داره مثل یونان امروز از بی پولی رنج می بره و از شکم مردم اش می زنه!
؟
!


Tonight In Babylon


"برایان آدامز" خواننده ای که هیچ وقت نتونستم باهاش ارتباط برقرارکنم؛
ولی انصافا، سر پیری، این یه ترانه رو فراوان زیبا خونده.
به معنای واقعی دل نوازه.

دانلود ترانه ی "امشب در بابل" (ورژن آکوستیک)
Bryan Adams - Tonight In Babylon (live acoustic version)




مشکلی به نام "میل جنسی"


"میل جنسی" شاید جزو تاپ تری مشکلات جامعه ایرانی باشد؛
شاید چرا، حتماً؛ به طور حتم چنین است.
گرچه هیچ کس به چنین چیزی اشاره ای نمی کند.
ریشه ی مشکلات هم همین است.
اولین پله این پلکان سقوط این است که ما نمیخواهیم به مقوله ی میل جنسی بپردازیم.
تا می توانیم دوری می کنیم، فرار می کنیم.
کافی ست کمی دقت کنی تا شتاب این فرار متحیر ات کند.
در این جامعه کسی حرفی از میل جنسی نمی زند؛ کسی نمی خواهد بشنود؛ اگر کسی جرات کند و در این باب حرفی بزند، انگار فحش داده، گویی به پدر و مادر کسی توهین کرده است.
در فرهنگ ما حرف زدن حول این مسائل اصولاً گونه ای بی ادبی ست، نشانه بی احترامی به مخاطب است! و حتی به نوعی نشان از شخصیت منحرف فرد گوینده حکایت دارد! و در کمال شگفتی، به معنای تمام، خلاف اخلاق است.
!!!
آخر چرا؟
چرا؟
از اولین کسی بعد از خواندن این پست پیدا کردی، بپرس: «چرا در خصوص میل جنسی نباید حرف زد؟ »
مطمئناً جواب می شنوی: «زشت است. »
[زشت!!
جوابی تا این اندازه پوچ و بی معنی]
هیچ گاه کسی در جمعی از این حرفها نمی زند، نمی گذارند که بزند، اگر کسی بزند، قطعاً با او برخورد می شود. صحبت در این حیطه تنها در حوزه خصوصی، آنهم حوزه های کوچکی مانند گپ وُ گفت هایی با دوستان همجنس باقی می ماند. در حوزه آموزش رسمی کشور، نه؛ در میان خانواده [مثلاً بین مادر و فرزند پسر ]، به هیچ وجه!؛ در نهاد های ریشه دار این جامعه چون اقوام وُ فامیل، نه؛ و در نهایت تاسف، در نهایت تاسف، بین دو جنس مخالف [اگر پسر باشی مثلاً دختری در دانشگاه یا حتی خواهرت]، نه.
وخامت اوضاع آنجایی متبلور می شود که در "زبان فارسی"، در زبانی که این مردمان تا این اندازه به غنایش! فاخر اند، حتی در ابتدائی ترین سطح، کلماتی برای نام بردن اعضا و آلت های جنسی وجود ندارد.
در زبان فارسی حول مقوله ی "میل جنسی" یا اصولاً کلمه ای نداریم؛ می گوییم "واژن"؛ اگر بخواهیم خیلی فارسی حرف بزنیم می گوییم "مهبل" که صرف نظر از عربی بودن، غیر متعارف است و بی معنا. یا باید از چند کلمه کنار هم و به نوعی یک تعبیر به کار ببری؛ مثل "تعرض جنسی". و یا مانند "خوابیدن یا معاشقه کردن" یک مفهوم را برای توضیح مفهوم دیگر بکار ببری؛ که اصولاً به نظر نگارنده نه تنها وجهه ی جالبی ندارد بلکه نشانه فقر زبانی ست.
می گویند "سینه" !!!
"پستان"، پستان صحیح است. سینه بخش فوقانی تنه ی بدن انسان است و پستان یک اندام جنسی.
نتیجه همه اینها قله های از فلک هم گذشته ی مشکلات مربوط به جنسیت در جامعه ی ایران است.
من باب مثال همین عبارت بس:
"انجمن ترک خودارضایی".
!!!
خدایا و خالقا!
تا زمانی که مشکلی، هر مشکلی که باشد، را قبول نکنیم، نمی توانیم برای آن مشکل چاره ای اندیشید.
مساله میل جنسی در ایران زمین هم به همین قاعده.
قطعاً تا زمانی که ما، تک تک ما،
[منی که این نبشه را می نویسم، تو ایی که هم اکنون این نویسه را می خوانی، او، آنها، پدرش، فرزندت، جوان سر کوچه، بقال محل، آقا و خانومی که مومن به خداست، دکتر قلب ساکن زعفرانیه، دانشجوی رشته فیزیک، نقاش، راننده تاکسی، معلم، معلم معلم، شهری، روستایی، بسیجی، برادر و پدر غیرتی، خاله ی احمق خودم، و.. و.. و.. و.. و...]
همه، هر کس به تنهایی و با هم،
ما مردم ایران، جامعه ایران،
واقعیتی به نام میل جنسی را در خود، در زندگی انسان، قبول نکنیم، نمی توانیم، نمی توانیم وضعیت درستی در این زمینه داشته باشیم؛
تا الان نتوانستیم، تا ابد دهر هم نمیتوانیم؛
حال خواه از قوانین اجتماعی کمک بگیریم، خواه از شریعت وُ وحی وُ کلام بی خطای معصوم.
نتوانسته ایم و نخواهیم توانست.
اولین قدم در راه نرمال بودن جامعه و مردمان در زمینه ی "میل جنسی"،
بدون شک،
قبول کردن میل جنسی در انسان وُ سعی به شناخت آن و پرداختن به آن است.