طنز جواب می دهد

دقت تو جامعه و زندگی ایرانی همیشه،
لااقل از وقتی شخص بنده چشم به جهان باز کرده وُ قسمت کوچکی رو به عینه دیده و بقیه رو خوانده یا شنیده،
انگشت به دهن می مونی.
اگر تو حال و احوال این روزهای جامعه ایرانی دقیق بشی، نکته ای رو کشف می کنی که جالبه و یه جورایی عجیب.
"طنز".
ذائقه ایرانی این روزها بدجوری با طنز سازگاره. این سازگاری تقریباً تو هر نقطه ی از کالبد متعفن زندگی این مردم قابل رویته و روی هر جنبه ی زندگی یه فرد ایرانی که بخوای کار کنی، طنز، راه خوبیه. با اطمینان می تونی ادعا کنی که این روزها تو هر موضوع و زمینه ای، طنز جواب می ده.
خوب که نگاه میکنی، می بینی.
از طنز های نود شبی ِ پر مخاطب ِ چندین سال پیش گرفته تا سینما که "اخراجی ها 2 " پنج میلیارد تومن می فروشه و خیلی وقته فیلم های سر پرده سینما ها طنزه وُ در ژانر کامدی.
یا موسیقی.
خیلی از جوانانی که در ایران کار موزیک می کنن، کارشون یا هیپ هاپه یا پاپ ولی باز رنگ و بوی شیش و هشت رو داره.
چنین چیزی مسلماً مطلق و صد در صد نیست اما بین این همه، چرا ساسی مانکن، با اون موسیقی مسخره ش، تا این اندازه مورد توجهه؟ یا آهنگ هایی که گل میکنن «سوسن خانوم» - بروبکس، «وای که چه حالیه» - امیر تتلو و «نیناش ناش» - ساسی مانکنه؟
حتی تو جامعه مجازی ایران و همین وبلاگ نویسی.
با بودن حد اعلایی از وبلاگ های فارسی زبون، با موضوعات، جهت گیری ها، شیوه ها و شکل هایی به غایت گوناگون، وبلاگی مثل "یادداشت های یک دختر ترشیده" برترین وبلاگ از نظر خوانندگان وب فارسی می شه.
وبلاگی که از شروع کار با عنوانی که داره تا قالب نوشتاری و زبون سخن گفتنش با مخاطب، از طنزه.
اگر "طنز" با انتقاد همراه بشه،
- گرچه، به نظر خودم، طنز تو تعریف خودش به ذات با انتقاد همراهه -
میشه طنز انتقادی که تو این برهه زمانی، وحشتناک قابلیت ِ قبول عمومی داره.
فکر می کنم برنامه تلویزیونی پارازیت و طیف بالای بینندهاش اونم تو مدت زمان کوتاه پخش این برنامه گواه خوبی باشه.
تکرار می کنم:
این روزها در هر موضوع و زمینه ای، طنز جواب می ده.


۱ نظر:

یاسی گفت...

عزیز ِ من
خودت هم گفتی
طنز دقیقاً همین ست
به تازیانه گرفتن مشکل و معضل چه اجتماعی چه سیاسی در هر ژانری از طریق خنده و استهزا
متاسفانه چهار نفر آدم بیشعور به اسم بازیگر توی تلویزیون مث همین برنامه ی 90 شبی که خودت اشاره کردی
جلوی دوربین با شوخی هایِ فیزیکی زننده و عبارت هایِ احمقانه و کلی بد آموزی برای کودکان ما
مثل باریک به جای آفرین
دستمزد هایِ آنچنانی میگیرند و
خودشان را هنرمند و بازیگر طنز هم
میدانند.
سطح نوشتاری همین
چند تا نویسنده ی خوب داریم ؟
خانم یا آقایی که اسمش نویسنده و منتقد ست و در بخش پروفایل وبلاگش
از چه عبارت احمقانه ای برای به رخ کشیدن هنر نمایی های خودش استفاده کرده
چه قدر سبک مغز است این نویسنده !!!
دیگه چه انتظاری هست ؟

خواننده های کیلویی را ببین
مث میدان بار جعبه جعبه کنار همند

توی آژانس همیشه هدفونم توی گوشم هست
که مجبور نباشم صداهایی را گوش کنم که معلوم نیست با زور زدن از حنجره آقا در می آید یا ما تحت ش

ملت خوشمزه شدن عزیزم
حکایت وبلاگ نویسی هم همینه
یک اسم
چه میدانم
کم هستند مث تو که پشت چنین اسمی
فلسفه ی خاصی و قلم قدرتمندی باشد
از این اسامی هم زیاد شده
هم نظر بودیم پیشتر از این ها
...
دوستی به من پیشنهاد داد کتاب بنویسم
خیلی خندیدم
در جوابش گفتم
دوسته من
آخر من که در همه ی عمرم 10 تا کتاب هم نخواندم و سلول های مغزیم آنقدر پخته نشده
خجالت آور است !!!
من فقط یک وبلاگ برای ثبت خاطره هایم از یک دوران سنی خاص دارم
همین و بس

این برنامه ی پارازیت هم ندیدم تا به حال تا چیزی در موردش بنویسم

Any Way

مطلبت زیبا بود
مث همیشه
با نگاه دقیق ت
آرام و ساکت
نشستی نوشتی
چه منتقدانه
دوست داشتنی هستی :*