مریم

من از مريم خوشم مياد.
مريم دختر خاله ايِ که هميشه براي من تک بوده. گرم و مهربونه. اون هميشه شيک ميکنه. هر بار که مي بينمش يه رنگ خوشگل به موهاش ريخته. سی وُ چند سالشه. حلقه به انگشت شست پاش ميندازه. عاشق لباسهای زیرشم که اغلب تو لباسش معلومه و هميشه خدا رنگ به رنگ وُ جور واجوره.
سکسيه.
بين تمام دخترهاي فاميل، فقط و فقط مريم، براي من، جذابه.
چند ماه پيش از شوهرش جدا شد. ميدونستم که هنوز اثرات رواني اين طلاق تو جسم و روحش هست و احمقانه ست، ظلمه، بي احتراميه که بخوام درخواستي يا پيشنهادي رو مطرح کنم. اما وقتي عید امسال، تو دید و بازدیدها، وقتی تو اتاقم باهاش تقریباً تنها شدم و پاي صحبتش نشستم، از همه چي منصرف شدم.
اولش يه شوخي کوچيک بود ولي به واسطه مهارتي که تو گفتگوي هاي دو نفره داشتم، حرف زدن رو شروع کرد و گفت. از تمام مشکلات و بدبختي هاي اين چند وقتش؛ اینکه شوهرش مثل يه عوضي به تمام معنا رفتار کرده، اذيتش کرده، با رابطه و رشوه راي دادگاه رو به نفع خودش تموم کرده وُ تمام اموالش رو صاحب شده؛ از اینکه حتی مادر خودش درکش نکرده؛ کوچکترین کمکی از طرف به اصطلاح اقوام قاضی و حقوق دادن هم دریافت نکرده و الان با پسر ده دوازده سالش، تو آرايشگاهش زندگي ميکنه.
وقتي عکس و بعد محل ضربات چاقوي شوهر سابقش روی دست و پشتش رو نشونم دادم، خیلی ناراحت شدم.
با اينکه حرفهایی داشتم برای گفتن، شنیده و تجربیاتی که فکر میکردم ميتونه به دردش بخوره، ولي ترجيح دادم ساکت باشم و بزارم حرف بزنه. هر چقدر که ميخواد بگه تا سبک شه.

مريم!
عزيز دلم!
میخواستم از تو درخواست همخوابگي کنم.
من دوستت دارم.
من نمیخوام از تو حمایت کنم یا بهترین ها رو برای تو فراهم. نه.
تو ده ساله که تو تهرون پر از گرگ و کفتار؛ راحت زندگی کردی، کمک خرج اون شوهر بی لیاقت بودی و بهترین ها رو برای خودت و پسر دلبندت فراهم کردی.
تو از پس خودت برمیای. تو به اینکه کسی ازت حمایت کنه، نیاز نداری.
تو دوباره سبز میشی، مطمئنم. فقط تا اومدن بهار زمان نیاز داری، همین.
من صبر ميکنم. صبر مي کنم تا زخم هاي تنت خوب شه و برگردي به خودت.
زمانش که برسه، تو چشمهای تو نگاه میکنم و میگم:
"من ميخوام که با عطر تن تو، سـکـس رو تجربه کنم"



۵ نظر:

Melancholy گفت...

چه سرنوشت تلخی !
دلم به درد اومد.
چقدر زنها در ایران زیر این قانون های کیری له میشن.
شاید به همین دلیله که قید ازدواج و زدم
از تحقیر شدن
از مورد ظلم قرار گرفتن
از اینکه زنانه گی ام از من گرفته بشه
متنفرم

برای مریم تو آرزو خوش شانسی و موفقیت میکنم.

یادم باشه در اولین فرصت یکی از همان سوتین های خوشرنگمو برات بفرستم. قبل از فرستادن میپوشمش و از عطر مورد علاقه ام بهش میزنم

شاید خوشایندت باشه

بـــــــــــــوس

مرسده گفت...

از آن پستهائی بود که باید خواند و هیچ نگفت!...

Farzan Parsayar گفت...

هر چی بود گفتی ، فقط کامنت دادم که بگم من خوندم ./

یاسمین گفت...

این یک اعترافنامه نیست
مزخرف محض نوشتن است
خسته شدید؟ ننویسید
من هستم ... می نویسم
.
.

مریم گفت...

میدونی با خوندن این پستت یاد خودم افتادم .البته دختر خاله رو میگم.