همسرت با یکی دیگه رابطه داره. چی کار میکنی؟

سوال:
همسرت (مرد یا زن. کسی که به عنوان شریک زندگیت انتخابش کردی و بینهایت دوسش داری) با یکی دیگه رابطه داره. هر از چند گاهی به دیدن کسی میره و مدتی رو با اون سر میکنه. در ملاقات هاشون پیش اومده که خوش بگذرونن و حتی با هم سـکـس کنن.
بعد از فهمیدن این موضوع، چیکار میکنی؟

جواب:
قبل از هر عکس العملی، ازش می پرسم؛ چرا؟
مطمئناً و یقیناً.
دلم میخواد بدونم برای چی و به چه دلیلی با مرد دیگه ای رابطه داره؟
اینکه به چه دلیلی این کار رو میکنه مهمه. باعث روشن شدن هر چه بیشتر رابطه بین من و اون میشه، بعلاوه رو عکس العمل من نسبت به این موضوع، تاثیر گذاره.

چند تا دلیل که به ذهنم میرسه و عکس العملم:

1. دلیلش میتونه من باشم.
من نمیتونم همسرم رو از لحاظ جنسی ارضا کنم. و در شرایط بدتر، همسرم، زن بینهایت شهوتی و سـکـس دوستی هم هست.
....اگر بخواد، زندگی رو باهاش ادامه میدم و بهش اجازه میدم که هر وقت نیاز داشت بره و با اون آدم یا هر کسی که دلش خواست سـکـس کنه.
البته اگه آدمی که میخواد باهاش سـکـس کنه رو من هم تایید کنم و به ظاهر به طور مخفیانه این کار رو انجام بده، یعنی اون شخص و دیگران ندونن که من از این کارش اطلاع دارم، خیلی بهتره و جای هیچ مشکلی باقی نمی مونه.

[ اضافه شده به تاریخ 6.05.2010 :
شرایط رو بالا تشریح کردم. این زن همسرته، دوستت داره و تو هم اونو دوست داری. خیلی. انتخاب اول و آخر این زن، تویی. ولی این واقعیت وجود داره که تو نمیتونی ارضـاش کنی. تو این شرایطه که میگم ایرادی نداره، بره این نیازش رو با مرد دیگه ای بر طرف کنه، می تونیم باهم بمونیم و به زندگی با هم ادامه بدیم.
من مشکلی ندارم.
این نظر منه. دیدگاه و موضع گیریم نسبت به این شرایط. تکرار میکنم، "تو این شرایط". اما یادمون نره که تو زندگی واقعی تفاوت های زیادی وجود داره. تو زندگی واقعی کمتر پیش میاد که "چنین شرایطی" حاکم باشه.
یا برای مثال؛ زن ها نسبت به مردی که از لحاظ جنسی بهتر ارضـا شون میکنه، مشتاق ترن. اگر این اشتیاق به جایی برسه که یک روز شخص دیگه ای رو به من ترجیج بده، خب جایی برای ادامه دادن با هم نداریم. مورد 2 یا 3 پیش میاد.
در مورد مخفی بودن و برطرف کردن نیازش با مرد های دیگه طوری که علنی نشه هم همین موضوع صادقه. وقتی همه بدونن و بفهمن، دردسر و مشکلات از حرف مردم گرفته تا دخالت ها و کارشکنی و سرزنش هاشون، زندگی رو عملاً غیر ممکن میکنه. ادامه دادن تو این شرایط احمقانه ست. این زندگی برای هر دوی ما میشه عذاب. من راضی به رابطه جنسی اون با مرد های دیگه شدم که زندگی مون برای جفتمون قشنگ و خواستنی بمونه، نه اینکه مایه رنج یکی یا هر دو باشه.
]

2. دلیش میتونه این باشه که،
همسرم شخص دیگه رو دوست داره. و یا شاید من رو هم دوست داشته باشه ولی شخص دیگری رو از من هم بیشتر.
....می تونه بره.
اگه از بودن با اون مرد احساس رضایت و یا رضایت بیشتری میکنه، اگه واقعا اون مرد درونه قبلشه؛ چرا سنگ بندازم زیر پاش؟! بره. بره تا به مرد آرزوهاش برسه. اگه همسرمه و آدمیه که دوسش دارم و چنین چیزی خواسته قلبی این آدمه، این کار رو میکنم تا به خواسته دلش برسه و از زندگی لذت بیشتری ببره.
آیا خوشحالی از این بالاتر وجود داره که عزیزت خوشحال باشه.
گرچه مطمئنا ناراحت هم میشم. زنی بوده که من دوستش داشتم و اومده بهم میگه، یکی رو بیشتر از من دوست داره.

3. دلیلش میتونه این باشه که کوچکترین علاقه ای به من نداره.
....در این صورت چیزی برای ادامه دادن وجود نداره.
راه باز، جاده دراز.
باید با کسی بمونم که معتقده هر لحظه منو تحمل میکنه؟
خیلی احمقانه ست.
زندگیم با ارزش تر از این حرف هاست که بخوام اینطور هرز بدمش.

4. دلیلش میتونه حادثه و اتفاق باشه.
برای مثال، با همکارش کار میکرده و همکارش فریبش داده یا نه، نتونسته خودشو کنترل کنه و تو یه لحظه، اتفاقی این وسط افتاده. چند بار هم تکرار شده یا حتی، این اتفاق براش شیرین بوده و آگاهانه چند بار تکرارش کرده.
....نو پرابلم.
ایرادی نداره. اگه قول بده که دیگه چنین چیزی اتفاق نیفته، هیچ مشکلی نیست.
کافیه باهام صادق باشه. در اون صورت باز هم میتونه با همون همکار کار کنه و حتی باهاش بخوابه. کافیه باهام صادق باشه و بهم بگه.

[ اضافه شده به تاریخ 6.05.2010 :b>
"حتی باهاش بخوابه "
این یه اشتباه نوشتاریه و این بخشش از جلمه و مفهومی که انتقال می ده، از نظر من مردوده.
من وقتی با کامپیتور نوشته ای رو تایپ میکنم، مثل نوشتن با قلم و کاغذ اول چرک نویس و بعد پاک نویسش می کنم. احتمالا تو پاک نویس به قول معروف از دستم در رفته! چنین چیزی به ندرت پیش میاد ولی خب پیش میاد. مثل این دفعه و این جمله.
نه.
فرض بر اینه که این یه اشتباه بوده و سهواً اتفاق افتاده. میخوام بگم چنین شرایطی برای من به هیچ وجه مساله مهمی نیست. اگر صادقانه اعتراف کنه و این اتفاق تکرار نشه؛ می بخشمش، حاضرم این اشتباه رو ندید بگیرم طوری که اصلا اتفاق نیفتاده باشه. حتی می تونه با همون همکار باز کار کنه و مراوده داشته باشه.
]

5. ... وقس الی هذا.

[ اضافه شده به تاریخ 6.05.2010 : علت ضمیمه کردن بخش های "اضافه شده ..."، نظرات این پست بود. یکی دو مورد برداشت و تصور اشتباه از حرفهام وجود داشت. حتما من درست توضیح ندادم. لازم دیدم یه توضیحاتی رو اضافه کنم.
در هر صورت،
هدف از نوشتن چنین پستی، گفتن حرفی بود که صراحتاً گفته شده.
]

۴۴ نظر:

یه دختره گفت...

در رابطه با خودم از آدمای غیرتی اصلا خوشم نمیاد چون فکر میکنم دیگه حد و حدود خودمو میشناسم...ولی اگه طرفم مثل تو برخورد کنه احساس میکنم که دوستم نداره و براش ارزشی ندارم

مرسده گفت...

- دیدن کسی رفتن و رابطه داشتن اگه از نوع دوستی باشه، حرف زدن، ملاقا برای تفریح کردن... خلاصه یه دوست باشه، جنس مخالف بودنش برام مهم نیست و هیچ کاری نمیکنم و به قول تو نو پرابلم و تازه شاید بخوام به منم معرفیش کنه! :دی

- رابطه از نوع 3کسی باشه. همونطور که گفتی باید بدونم سر چیه؟! اگه چیزی بوده که من نمیتونستم بهش بدم یا براش مهیا کنم خوب اکشل نداره! اگه از روی تنوع باشه و باز نمیتونستم "من" براش مهیا کنم مشکلی نیست. ولی اینجا فرض میکنیم توو موقعیت من [که دانی] همچین مسئله ای پیش بیاد. مسلکه که واسم مسئله داره و این وسط هزار تا سوال پیش میاد برام چرا؟ باید برام دلیل بیاره و البته مطمئنم هر دلیلی بیاره قانع کننده نخواهد بود، چون بالاخره این وسط من نادیده گرفته شدم! [توجه اینا با توجه به موقعیتی بود که گفتم!]

- اگه رابطه عشقی باشه و از نوع دوست داشتن بالاتر از من به هیچ عنوان نمیتونم ادامه بدم به رابطه با همسرم! اونجاست که از نظر من داستان ما به پایان خودش میرسه!

مرسده گفت...

مورد چهارمت ، فکرت و عقیدت و برخوردت کاملا ً منطقیه و دوسش دارم ولی خودم اینطوری نمیتونم عمل کنم!

یه بارش و اتفاقی مشکلی نیست و میتونم هضمش کنم، اما اینی که گفتی چند بار آگاهانه رو نمیتونم قبول کنم. [در صورت بی دلیل بودن برای نوع کارش.خوب چیزی بوده که میتونسته با من داشته باشه و در اینجا بدون دلیل با یه همکار اتفاق افتاده و از روی دلیل و تنوع طلبی هم نبوده. حالا یه بارش تصادفی و از کنترل خارج ولی بقیش رو نمیتونم بپذیرم!] نه اینکه بزنم تیشه به ریشه رابطه با همسرم اون موقع نه! اما یه چیزی میشه مثل زخم واسم! و در ادامه برخورد تو رو در پیش میگیرم.

مرسده گفت...

مورد اولتو با اینکه توو موارد خودم توضیح دادم اما باز میگم ، اوهوم. ایول!

پسر هرزه گفت...

به این دختره :

چه ربطی داره؟ !!
یه بار دیگه پست رو بخون و چند بار بهش فکر کن.
راهنمایی:مرد تو نوشته.
حرفاشو بشنو، ببین چی میگه، اصلا چرا داره میگه ، ..

jasmine گفت...

مورد اول :
----------
این مسئله خیلی زیاد پیش اومده و اجتناب ناپذیر شده . زن یا مردی که توانایی ارضای همسرش و نداره . خب بیشتر اختلافات دادگاه های خانواده هم همینه

دقیقا میشه این و گفت : " خیلی از ما در انجام سکس ناتوانیم "
خیلی ها از Oral sex بدشون میاد... خیلی از زنها از Anal sex متنفرند.. و این ها منشا چنین خیانتهایی میشه .

مسئله ی پذیرفتن چنین شرایطی بستگی به آدمش داره.
مثلا من برای ازدواج با منتال جاینت چنین شرطی و داشتم که از سکسهای فانتزی ما باید voyeur بودنم باشه ( من شاهد سکس او و کسی دیگه ای باشم و با دیدن لذت ببرم )
و تاکید من روی این مساله بود که دختر مورد نظر باید به انتخاب من باشه.
پس میگم بستگی به آدمش داره... من اگه تو چنین شرایطی باشم دو حالت پیش میاد
اگر طرف مقابلم و دیوونه وار دوست داشته باشم ، خیلی اذیت میشم
اما اگه فقط دوستش داشته باشم ، لذت میبرم

=================================
مورد دوم :
----------
آدمها رو نمیشه به هر قیمت داشت
من اینو خوب فهمیدم. دقیقا حرفی که من دو سه روز پیش در جواب احسان درمورد سکسش گفتم
" میخواهی سکس کنی ، بکن ..یعنی باید بکنی ( هر چند تا حدمرگ اذیت میشم از فکر کردن بهش ) اما موقع سکست دو چیز حواست جمع باشد :
1) استفاده از protection
2) خوابیدن با آدم حسابیش و رعایت کلاس سکست
با تو 100% اینجا موافقم " از این بالاتر نیست که عزیزت لذت ببره گرچه مطمئنا ناراحت هم میشم "
=================================
مورد سوم :
-----------
این مورد هم مث بالاست... خیلی بده که آدمها به این درک نرسند که وقتی به هم سر سوزنی علاقه ای ندارند ، زندگی و به کام هم زهر نکنند.
مخالف این تفکر سنتی با لباس سفیدبری و برگردی
کس شعر محض ِ
life is too short so play more
زندگی کوتاه پس زیاد بازی کن
==================================
مورد چهارم
-----------
این از اون مواردیه که من عاشقشم
یه لحظه که قراره اتفاق بیافته
که شهوتناک ترین لحظه اس
که با فکر کردن بهش ، جایی زیردلت یهو خالی میشه و با تکرارش جذابیتش و از دست میده
که اگه برای من پیش بیاد ، 100% انجامش میدم اما در کنارش شهامت اعترافش و هم دارم
یا بخشیده میشم
یه مجازاتش و میدم
اما یه اتفاق خوشایند خواهد بود

==================================
پست نازی بود
مث خودت
میبوسمت نفس *:

قطره گفت...

این که توی این شرایط عاقلانه و درست تصمیم بگیرم خیلی سخته اما باید بتونم هر تصمیمی که میگیرم روش بیاستم ...
در مورد ِ اول : من نیاز ِ جسم رو بر آورده نمیکنم پس بهتره بره چون عشق ِبه جنس و لذت جنسی به لذت روحی و حس ِ دوست داشتن بدل میشه
در مورد دوم : باز هم بره چون به مرور دوست داشتن ِ من کم و کمتر خواهد شد !!
در مورد سوم : صد در صد بره
ور مورد چهارم : مگه میشه گول خوردن در مورد ِ آدم ِ بالغ مفهوم داشته باشه ؟ نه قابل قبول نیست برام صداقت داشته باشه بگه هوس کردم سک باز یا چند بار تحربه اش کنم اون وقت بسته به شرایط شاید ببخشم شاید نه اما اگر بخشیدم دیگه نباید یاد آوری کنم به خودم نه به اون !! تکرارش هم برام به معنی پایان ِ همه چیزه و بخششی در کار نیست و باید بره !!

شاهدخت پارسی گفت...

واقعا" نمی تونم چنین چیزیو تحمل کنم!
حتما" ترکش می کنم و سعی میکنم به هر نحوی که شده بسوزونمش!!مثلا" اگه بدونم پول نداره مهریمو می ذارم اجرا!

signal manfi گفت...

etefaghn manam hamin eghdamato anjam midam dar rabete ba khianat kare!albate age joraaate khianat dashte bashe

مهرو گفت...

سلام
خوندمت پس نظر هم می دم
این جوابای روشنفکری مال ادماییه که یا نسلشون منقرض شده یا هنوز به دنیا نیومدن..
تو ایران که حدس می زنم فقط یه کار می کنن.."طرف رو کاردی می کنن"!!!
یعنی سرش رو می ذارن رو سینه اش چون به نظر اونا خلافش خیلی سنگینه
اگه خود تو هم این عقاید رو داری باید بگم..شب دراز است و..
باید دید بعد از ازدواجت هم اینطوری می گی یا نه..اگه همینطوری باشی باید مجسمه ات رو بسازن تو هر میدون یکی بزارن چون یه نمونه نادری!!!

رسول قنبری گفت...

آدم تا هم اتاقی داره که ازدواج نمی کنه تا بعدا این مشکلات پیش بیاد عزیز من!

سارا گفت...

چه سوال سختی ...
درگیری بین خودت و اویی که می پرستی اش
خودت را که انتخاب کنی نیمی از وجودت ، نیمه ی او را به آتش کشیده ای و او را که انتخاب می کنی نیمه ی خودت را ...
درد کدام سوزش کمتر است؟؟؟
نیمه ی خودت را که می سورانی او می شوی و بس .دیگر خودی نداری که دردت را یدک بکشد و اشکت را بر گونه ات بلغزاند ولی وای به روزی که نیمه ی او را بسوزانی ...
مگر می توانی شعله اش را که هر لحظه داغت می کند آرام کنی؟ مگر می توانی اشکی که بر خاکسترش می ماسد را فراموش کنی؟؟؟

سینا گفت...

زر زدی خوار و مادر
به سبک جان تو کتاب فانون خونده شه لطفا

jasmine گفت...

فدای تو عزیز دلم *:
فدای مهربونیت *:
اگه بدونی چه قدر امروز ذوق کردم!!!
عاشقــــــــــــــــــتم

jasmine گفت...

http://www.fileden.com/files/2009/11/7/2640426/anm5ed0b9eb885c720f.gif

برای یکی از دوستام درست کردم گفتم تو هم ببینی D:

ناشناس گفت...

کسی که همه ی زندگی رو در سکس میبینه با حیوون هیچ تفاوتی نداره
سکس بخشی از زندگیه ولی نه تمام زندگی
همچین آدمهایی همه چیزو فدای لذات جنسی خودشون میکنن..لازم بشه با جون و آبروی دیگران هم بازی میکنن
همین آدمها هستن که تجاوز میکنن ... همینها هستن که به خاطر امیال خودشون بزرگترین جرمهارو مرتکب میشن...
این یه مشکل روانیه...
مفهوم عشق ... دوستی ... روابط سالم رو نمیفهمن درست مثل حیوون
خوبه که آدم با دلیل رو به هر کار و راهی بیاره نه اینکه فقط چون توی وجودت میل زیادی به سکس داری تمامه زندگیت بشه
هرکیم منکره این روشت بشه رو کنار بزنی و حرفشو گوش ندی
زندگی مفاهیمی عمیقتر و زیباتر داره
انسانیت از حیوانیت برتره
قرار نیست انسانیت مساوی با ترک نیازای جنسی باشی اما قطعا تمام زندگی امیال جنسی نیست
خودتو اسیر این تفکرا نکن
به افکار دیگه هم بدون بغض سرک بکش
به زندگیهای دیگه
مواظب باش با این افکار روزی از خودت یک جانیه متجاوز نسازی
شایدم زندگیت اونقدر بی خط قرمزه که زندگی دیگران واست بی اهمیته و ...

ناشناس گفت...

فکر میکنم کسی که همه ی زندگی رو در سکس میبینه با حیوون هیچ تفاوتی نداره
سکس بخشی از زندگیه ولی نه تمام زندگی
همچین آدمهایی همه چیزو فدای لذات جنسی خودشون میکنن..لازم بشه با جون و آبروی دیگران هم بازی میکنن
همین آدمها هستن که تجاوز میکنن ... همینها هستن که به خاطر امیال خودشون بزرگترین جرمهارو مرتکب میشن...
این یه مشکل روانیه...
مفهوم عشق ... دوستی ... روابط سالم رو نمیفهمن درست مثل حیوون
خوبه که آدم با دلیل رو به هر کار و راهی بیاره نه اینکه فقط چون توی وجودت میل زیادی به سکس داری تمامه زندگیت بشه
هرکیم منکره این روشت بشه رو کنار بزنی و حرفشو گوش ندی
زندگی مفاهیمی عمیقتر و زیباتر داره
انسانیت از حیوانیت برتره
قرار نیست انسانیت مساوی با ترک نیازای جنسی باشی اما قطعا تمام زندگی امیال جنسی نیست
خودتو اسیر این تفکرا نکن
به افکار دیگه هم بدون بغض سرک بکش
به زندگیهای دیگه
مواظب باش با این افکار روزی از خودت یک جانیه متجاوز نسازی
شایدم زندگیت اونقدر بی خط قرمزه که زندگی دیگران واست بی اهمیته و ...

رجا گفت...

اوووووف
سوال سختي بود
اما چون يكي از عزيزانم با چنين صحنه اي مواجه شد هميشه به اين موضوع فكر مي كنم كه اگر من در چنين موقعيتي قرار بگيرم چيكار ميكنم
جواب هاي شما كه بسيار روشنفكرانه بود انشاالله كه هيچ وقت در اين موقعيت قرار نگيريد
اول از هم سعي مي كنم خودمو آروم كنم بعد باهاش حرف مي زنم و دليلش رو مي خوام
از نظرم 2 دليل بيشتر نمي تونه وجود داشته باشه
1-من نمي تونم اونو راضي كنم اين واقعا برام وحشتناكه بدترين كابوسيه كه مي تونه تو زندگيم وجود داشته باشه
مطمئنا نمي تونيم ادامه بديم چون اون حق داره با كسي زندگي كنه كه از همه لحاظ براي اون كامل باشه
من خودم از زندگيش مي رم كنار اما يه مشكلي ممكنه اين وسط وجود داشته باشه اونم اينكه اون منو دوست داشته باشه و نخواد جدا شيم اين ديگه واقعا افتضاحه چون هر چي فكر مي كنم نميتونم راه حلي براش پيدا كنم كسي كه دوسش دارم و دوسم داره و تنها مشكلمون عدم رضايت جنسيه
هيچ جوابي براي مشكل ندارم
2-مي تونه يه اتفاق باشه نتونسته خودشو كنترل كنه
مهم نيست
اتفاقه
پيش مياد هرانساني ممكنه خطا كنه
حالا ديگه سعي مي كنم بيشتر از قبل به خودم جذبش كنم و اونقدر راضيش كنم كه ديگه چنين اتفاقي پيش نياد
از نظر من مورد هاي ديگه كه شما گفتيد اصلا پيش نمياد چون با كسي كه منو نمي خواد ازدواج نخواهم كرد
اگر كسي رو بيشتر از من دوست داره باز هم باهاش ازدواج نمي كنم
اينكه طرف مقابلم خودش مشكل اخلاقي داره بازم پيش نمياد
چون من با چنين آدمي ازدواج نخواهم كرد در واقع موقع ازدواج كسي رو انتخاب مي كنم كه آيتم هايي داشته باشه كه با اين جور مسائل در تضاد باشه
اگر بعد ازدواج كسي اومده كه بيشتر از من دوستش داره اينم پيش نمياد اگر اينطوري بشه حقمه چون حتما من كوتاهي كردم كه به سمت ديگري جذب شده به قول معروف خودم كردم كه لعنت بر خودم باد

رجا گفت...

اوووووف
سوال سختي بود
اما چون يكي از عزيزانم با چنين صحنه اي مواجه شد هميشه به اين موضوع فكر مي كنم كه اگر من در چنين موقعيتي قرار بگيرم چيكار ميكنم
جواب هاي شما كه بسيار روشنفكرانه بود انشاالله كه هيچ وقت در اين موقعيت قرار نگيريد
اول از هم سعي مي كنم خودمو آروم كنم بعد باهاش حرف مي زنم و دليلش رو مي خوام
از نظرم 2 دليل بيشتر نمي تونه وجود داشته باشه
1-من نمي تونم اونو راضي كنم اين واقعا برام وحشتناكه بدترين كابوسيه كه مي تونه تو زندگيم وجود داشته باشه
مطمئنا نمي تونيم ادامه بديم چون اون حق داره با كسي زندگي كنه كه از همه لحاظ براي اون كامل باشه
من خودم از زندگيش مي رم كنار اما يه مشكلي ممكنه اين وسط وجود داشته باشه اونم اينكه اون منو دوست داشته باشه و نخواد جدا شيم اين ديگه واقعا افتضاحه چون هر چي فكر مي كنم نميتونم راه حلي براش پيدا كنم كسي كه دوسش دارم و دوسم داره و تنها مشكلمون عدم رضايت جنسيه
هيچ جوابي براي مشكل ندارم
2-مي تونه يه اتفاق باشه نتونسته خودشو كنترل كنه
مهم نيست
اتفاقه
پيش مياد هرانساني ممكنه خطا كنه
حالا ديگه سعي مي كنم بيشتر از قبل به خودم جذبش كنم و اونقدر راضيش كنم كه ديگه چنين اتفاقي پيش نياد
از نظر من مورد هاي ديگه كه شما گفتيد اصلا پيش نمياد چون با كسي كه منو نمي خواد ازدواج نخواهم كرد
اگر كسي رو بيشتر از من دوست داره باز هم باهاش ازدواج نمي كنم
اينكه طرف مقابلم خودش مشكل اخلاقي داره بازم پيش نمياد
چون من با چنين آدمي ازدواج نخواهم كرد در واقع موقع ازدواج كسي رو انتخاب مي كنم كه آيتم هايي داشته باشه كه با اين جور مسائل در تضاد باشه
اگر بعد ازدواج كسي اومده كه بيشتر از من دوستش داره اينم پيش نمياد اگر اينطوري بشه حقمه چون حتما من كوتاهي كردم كه به سمت ديگري جذب شده به قول معروف خودم كردم كه لعنت بر خودم باد

رجا گفت...

اوووووف
سوال سختي بود
اما چون يكي از عزيزانم با چنين صحنه اي مواجه شد هميشه به اين موضوع فكر مي كنم كه اگر من در چنين موقعيتي قرار بگيرم چيكار ميكنم
جواب هاي شما كه بسيار روشنفكرانه بود انشاالله كه هيچ وقت در اين موقعيت قرار نگيريد
اول از هم سعي مي كنم خودمو آروم كنم بعد باهاش حرف مي زنم و دليلش رو مي خوام
از نظرم 2 دليل بيشتر نمي تونه وجود داشته باشه
1-من نمي تونم اونو راضي كنم اين واقعا برام وحشتناكه بدترين كابوسيه كه مي تونه تو زندگيم وجود داشته باشه
مطمئنا نمي تونيم ادامه بديم چون اون حق داره با كسي زندگي كنه كه از همه لحاظ براي اون كامل باشه
من خودم از زندگيش مي رم كنار اما يه مشكلي ممكنه اين وسط وجود داشته باشه اونم اينكه اون منو دوست داشته باشه و نخواد جدا شيم اين ديگه واقعا افتضاحه چون هر چي فكر مي كنم نميتونم راه حلي براش پيدا كنم كسي كه دوسش دارم و دوسم داره و تنها مشكلمون عدم رضايت جنسيه
هيچ جوابي براي مشكل ندارم
2-مي تونه يه اتفاق باشه نتونسته خودشو كنترل كنه
مهم نيست
اتفاقه
پيش مياد هرانساني ممكنه خطا كنه
حالا ديگه سعي مي كنم بيشتر از قبل به خودم جذبش كنم و اونقدر راضيش كنم كه ديگه چنين اتفاقي پيش نياد
از نظر من مورد هاي ديگه كه شما گفتيد اصلا پيش نمياد چون با كسي كه منو نمي خواد ازدواج نخواهم كرد
اگر كسي رو بيشتر از من دوست داره باز هم باهاش ازدواج نمي كنم
اينكه طرف مقابلم خودش مشكل اخلاقي داره بازم پيش نمياد
چون من با چنين آدمي ازدواج نخواهم كرد در واقع موقع ازدواج كسي رو انتخاب مي كنم كه آيتم هايي داشته باشه كه با اين جور مسائل در تضاد باشه
اگر بعد ازدواج كسي اومده كه بيشتر از من دوستش داره اينم پيش نمياد اگر اينطوري بشه حقمه چون حتما من كوتاهي كردم كه به سمت ديگري جذب شده به قول معروف خودم كردم كه لعنت بر خودم باد

سیما گفت...

سرم اومد.همین بلا خوابیدن با کسی که طپش دلشو حس میکنم من اگه باهاش خوابیم نه به خاطره اینکه زندگیم تو سکس خلاصه میشد نه,دوسش دارم بیشتر از هر کسی که تا حالا داشتم حتی...
...فهمید.تو نگاهم خوند سرد شده بودم پرسید...خواهش کرد...گفت هر کاری که بگم میکنه فقط باهاش بمونم خجالت کشیدم,آب شدم...گفتم...گفتم میمونم.دیروز که داشت میرفت جنوب گفت عشقم دلم شور میزنه مواظب خودت...

ومن چشام سیاهی رفت.

مهر گفت...

عکس العمل 1 خییییییییییییلی روشنفکرانه اس!!!!!!!!!!!

آناهيد (زنانگي‎هاي يك زن وراج!) گفت...

مي‎گم: برو! آزادي هرطور مي‎خواي صفا كني... منو هم از قيد و بند مسخره‏ي شناسنامه‎اي آزاد كن، تا منم هر غلطي دلم مي‎خواد بكنم! D:

سارینا گفت...

باید قیدشو زد..باید قید همه چی رو زد و رفت نه اینکه اون بره...تو باید بزاری و بری!.....می سوزه..همیشه می سوزه!

ناشناس گفت...

چه جالب!!!!!!!
اصلا هم نظراتت روشنفكرانه نبود خيلي هم واقعي بود حداقل براي من دقيقا اينجوري بود .
ببين همسر من فهميده بود كه چون منو ارضا نميكنه من با كس ديگه اي هستم اما هيچوقت به روي خودش نياورد .چون حاضر نبود كمي زحمت بده به خودش كه اون كارو براي من كنه و در ضمن نميخواست گند ماجرا در آد بهم پيشنهاد كرد كه جدا بشيم ... به همين سادگي ...هم خودش زاحت شد و هم من ...الانم با هم دوست معمولي هستيم و خيلي هم خوبيم ...

ناشناس گفت...

البته همسر من جزو آدماي با طرز فكراي خيلي عجيب بود ... وگرنه من جرات نميكردم همچين كاري كنم ... خودش هي بهم گوشزد ميكرد كه هر كاري بكن ولي من نفهمم ....

چرا از من نميخواد ادرس و اسم وارد كنم ؟
من گلبرگ با ادرس :
http://golbargg.blogfa.com/

مجتبی گفت...

درود.

منم مثل مثل توام....اما خیلیا میگن این اداها به درد اینجا نمی خوره....نمی دونم شاید ما دو تا مشکل داریم.

شاد باشی.

آنتوان دو سنت اگزوپري گفت...

سلام نام زيباي خداست
سلام
.
.
.
چرا..!؟
1- اگه مشكل من باشم ... مي گم اشكال نداره ولي هوارتا اعتماد به نفسم مي ياد پايين و غصه م مي شه كه چرا ...
خيلي وحشتناكه ... ولي من نسبت به كسي كه دوسش دارم احساس مالكيت مي كنم و اين خيلي بده ... i know
2- اگه كسي و بيشتر از من دوست داره .... پاي يه عشق ديگه وسطه ... اوكي ... دونت ووري ...برو
3- شديدا باهات موافقم ... زندگي من ارزشش بيشتر از اين حرفاست ...
4- حادثه يا اتفاق اگه يه بار باشه ... اوكي ... ولي چن بارشو ... اونم سكس واسه تفريح ... نمي تونم قبول كنم ... sorry
ولي اگه قول بده كه ديگه اتفاق نيفته ...
به قول خودت نو پرابلم ...

ولي در آخر ...
يه شب تا صبح گريه مي كنم و كلي بايد تنها باشم ...

.
.
.

چن تا آپ ديگه تم خوندم ...
خوشمان آمد ...
يه پيشنهاد
كتاب 11 دقيقه پائولو كئيلو رو بخون ...
.
.
.
در پناه خدا

ناشناس گفت...

کل ارشیوو خوندم
خیلی واسم نوشته هات جالب بود
میشه از این اسرار پسرا بازم بگی؟

jasmine گفت...

کجایی ؟
دلم برای نوشته های جنجالیت تنگ شده.
بی انصافیه همه رو منتظر بزاری !
...
امیدوارم مشکلی نداشته باشی !
...
دوستت دارم.
خیلی زیادتر از اون چیزی که فکر کنی.
لبهای خوشگلت و میبوسم
اووووووووووومــــــــــاه *:

مرسده گفت...

jasmine گفت...

میگم دیدی این خوار کسه ها باز بلاگ اسپات و فیلتر کردن !!!
نمیشه پست جدید گذاشت :(
کیرم تو دهنشون

مرسده گفت...

غیبت کبری شد که :دی
#
دلمان تنگید :×

مرسده گفت...

زودی بیا که منتظر پستای جدیدتم.
اوه چه شود :->

:دی

:-*

مرسده گفت...

بی فریاد گفت...

کافیه با هم صادق باشیم

(تو خیلی حالیته باور کن)

ai,j vhk گفت...

قدیسه هم که باشی.....

باز با مثلثی درگیری که ... تمام زنانگی ات در آن قائم است....

و همیشه در نبرد دردآوری هستی با تجاورزهای شهوت....

قدیسه ای شده ام که ... تمام زنانگی اش را به نمایش گذاشته ...

و هر روز درگیر هم آغوشی های انزال آور است با بازی های شهوت....

آنا آریان گفت...

خیلی خیلی جالب بود

fvnz گفت...

..

پریا گفت...

سلام
واقعاً در مورد 1 بهش اجازه میدی ؟؟
جالب بود برام مردی با افکار تو..

در مورد مریم ،منم به اندازه ی اطمینان تو اطمینان دارم که اون دوباره سبز میشه و خون تو رگهاش جاری . اما فکر میکنی اگه از اون درخواست کنی قبول می کنه ، شاید بعد از اون رابطه ضربه محکم تری بهش بزنی ..
خوشحالم از آشنائیت
بیا پیشم

مرسده گفت...

دلم برات تـــــــــــــــنگ شده پسرک هــــــــــــرزه دوس داشتنی :-*

یاسی گفت...

تولدت مبارک نفس
کاش بودی و یک بــــــــــــــوس محکم از لب های خوشمزه ت میکردم.
دوستت دارم
آرزو میکنم به همه ی آرزوهای زندگی ت برسی.
تولدت مبارک عشقه من
x:

سارا گفت...

به نظر من خانمها باید با این قضیه که همسرشون یه روزی بهشون خیانت کنه کنار بیان .چون به قول خودشون اون یه اتفاق یا یه هوس زودگذره ولی تو عشق واقعی زندگیم هستی!!!!!!
من خیلی وقته با این قضیه کنار اومدم*

پسر هرزه گفت...

به سارا:

خوشم اومد...