این آهنگ خیلی خز!


ترانه ی چون :
آهای دختر چوپون از سیاوش شمس.
ترانه ای از این دست کم نیستند. ترانه هایی که هر گاه و جا یادی از آنها شود، با القابی چون "خز" یا "جوات" یا ... خطاب شده و برچسب بی ارزشی و سطح پایین بودن، می خوردند.
به یاد می آورم نویسنده ی گرانقدر! وبلاگی یک روز نوشت:
«... وقتی به خون اش رسیدم، برامون آهنگ "چری چری لیدی، مدرن تالکینگ" رو گذاشت...کلی خندیدم...این تو جوات بودن مثال همون "آمنه آمنه، اندی کورس" خودمونه ...»
این نوع نگاه را قبول ندارم.
به نظرم آدم هایی که با شنیدن این ترانه ها، پوزخند می زنند و فلفور می گویند: «جواته»، موجودات ناقص العقلی هستند که هیچ چیز از موسیقی نمی داند.
نه موسیقی را می شناسند و نه واقعیتی در موسیقی به نام تاریخ موسیقی را.
تعجبی هم ندارد. در جامعه ای بزرگ شده اند که موسیقی، "حرام" است؛ در بهتری حالت، "مکروه" است؛ بیش از هم نباید انتظار داشت.
اما اگر "ایرانی بودن" را لحظه ای کنار بگذاریم و موسیقی را جدی بگیرم،
این ترانه ها زمانی "هیت" بوده اند؛ به دلمان نشسته اند؛ غوغا به پا کرده اند؛ شاید اگر امروز «خز شده اند!» به همین خاطر باشد، به خاطر اینکه روزی بمبی بوده اند که زیر و رو کرده و تا مدت ها اثرش مانده؛ موفق بوده و موفق مانده بودند.
حال چون زمانی از آن دوران گذشته، این زمان، ارزش منفی برایشان نمی آورد بلکه ذهن آگاه خوب درک می کند که در عرصه «تاریخ موسیقی» بر ارزششان افزوده هم می شود.
البته که در موسیقی، نقد وجود دارد و بعضی آثار در نقد، کم ارزش و بی ارزش هم خوانده می شوند؛
و همینطور نظریاتی چون این اندیشه غالب که سبک های چون راک و بلوز ارزشمند تر و تاثیر گذار تر از سبک هایی چون پاپ و رپ اند،
البته همه اینها هست.
اما این با نگاه نابخردانه امروز ما به موسیقی کاملا متفاوت است.
سخن کوتاه کنیم و به حنجره متبرک فشاری بیش از حد وارد نکنیم که در این وادی هیچ سرایی نزه نیست، بیابان همه گیر است و آبش سراب.

چند نمونه از آهنگ های خز!!!!

ناز نکن ناز نکن_کوروس
آمنه_اندی و کوروس
عسل_داوود بهبودی

[من اصلا اهل موسیقی وطنی نیستم ..الانم فقط همین چند تا رو حضور ذهن داشتم...اگه یاد اومد اضافه می کنم شاید...]




چگونه می توان پسر هرزه را تور کرد یا گواهی بر عمق غیرمتعارف بودنم، حتی برای خودم

بزار رک باشم؛
اگه یه دختر بخواد منو تور کنه، چندان شانسی نداره.
اما، بنابر قاعده این دنیا که وقتی بخوای راه حل هم هست، یه راهی وجود داره.
یه لباس عروس بپوش؛
نه این لباس عروس های ایرانی، گنده، تور زیاد، دامن سه متری و ... نه اینقدر بد سلیقه.
یه لباس عروس سفید، جوراب شلواری توری [به سبک لانجرینی های جنده های فیلم های پورنو]، دستکش بلند حریر [مهمه]، دامن و نیم تنه حریر [پارچه ی حریر، نه توری]، دامن نسبتا بلند [نه دومتری که رو زمین کشیده بشه، نه پر چین] و یه تاج توری ساده؛
تو یه اتاق روی تخت منتظر بمون، وارد اتاق که شدم با یه نگاه شهوت بار کثیف، نگام کن.
بزار رک باشم؛
امکان نداره، امکان نداره جواب رد بدم، حتما تو تور می افتم.
بین خودمون بمونه؛ حتی دلمم میخواد، دوس دارم اینطوری تور بشم.

میدونید دلم چی رو از این هم بیشتر میخواد؛
اینکه این دختر، خودم باشم.
یه دختر باشم و همین لباس عروس تنم باشه و یه پسر منو بکنه.
بدجوری دمار از روزگارم در بیاره.
و اینکه [خصوصاً] بهم تجاوز کنه!

بخش های از خودم برای خودمم عجیبه.
به واقع پیچیده و همینطور گهگاه،
ترسناک!