ناجیه غلامی و ماندانا تدین

" ناجيه غلامي " بين گوينده هاي شبکه هاي بي بي سي فارسي و صداي امريکا يه استثناست.
يه طور محسوسي متفاوت از باقي و يه سر وُ گردن بالاتر از بقيه.
حافظ بين عنصري و بلخي و فرخي سيستاني.
در اين زمينه کارشناس و متخصص نيستم و قطعاً نظر من يه نظر کارشناسي شده نيست اما معتقدم اگه ويژگي هاي لازم گويندگي رو معيار قرار بديم، تو همه شون يه نمره خوب مي گيره. کارش عاليه. فقط چند دقيقه دقيق شدن تو اجراي اين شخص کافيه تا متوجه دو نکته بشي؛
تسلط فوق العاده ش در حين اجرا و بيان بي نهايت بي عيب وُ نقص و زيبا.
دو خصيصه اي که فکر نمي کنم تالاپي از آسمون افتاده باشه و به نظرم ناجيه براي بدست آوردنشون و براي داشتن چنين عملکردي، زحمت کشيده.
عامل تاثير گذار بعدي در ممتاز شدنش، چهره ناجيه ست. چهره ناجيه خصوصيتي داره که در گويندگي و اجرا شايد مهمتر از زيبايي باشه؛ يعني جذابيت. چهره اش با نمکه. بامزه ست. دوست داشتنيه.
در اين زمينه کارشناس و متخصص نيستم و قطعاً نظر من يه نظر کارشناسي شده نيست اما معتقدم کارش عاليه. اطلاعي هم از زندگيش ندارم اما فکر مي کنم که همه اينها رو ساده به دست نياورده و براي داشتن چنين عملکردي تلاش کرده.
"
خانوم " ناجيه غلامي " شايد هيچ وقت اين دست نوشته رو نخوني ولي من براي تو احترام قائلم. تو تحسين برانگيزي و من تحسين ت مي کنم. براي تو آرزوي موفقيت هر چه بيشتر مي کنم گرچه الان هم يه دختر موفقي.
"
مجري هاي voa هم در بهترين حالت، بد و ضعيف هستن. البته واقعاً دور از انصافه که " پريسا فرهادي " رو با بقيه گوينده هاي voa تو يه رديف قرار بديم.

اما " ماندانا تدين " گوينده voa ، دختريه که سواي بقيه، تو اين نوشته، ازش اسم برده ميشه.
چرا؟ چون پسر هرزه از اين دختر خوشش مياد.
تو گويندگي، با کمي اغماض، خوبه. گرچه تو اجراي زنده و مواقعي که لازمه خارج از متن چيزي بگه، کم مياره.
قيافه اش هم چنگي به دل نمي زنه؛ اما بايد اعتراف کنم من ازش خوشم مياد اونم در اين سطح که اگه اينجا بود حتماً بهش شماره مي دادم.
"هی! ماندانا! اگه یه روزی این پست رو خوندی، تماس بیگر.
شاید به جایی رسیدم!
"


اضافه شده به تاریخ 20.11.2011:
با ديدن نظرات اين پست، چه ثبت شده ها و چه نظراتی که مستقيماً -بدون دخالت من- رفته تو هرزنامه ی بلاگ و همينطور دیدن محيط وب پیرو این مساله، بايد يه توضحاتي رو با زبان ساده و صريح به اين پست اضافه کنم.

1.
اولاً هدف اصلي من از اين پست اظهار نظري کلي درباره ي گوينده هاي دو شبکه خبري فارسي زبان بود. اينکه به نظر من، در کل همه گوينده هاي VOA persian در گويندگي ضعيف جلوه می کنن؛ به عبارت درست تر نميشه گفت قوي يا عالي ان؛ و در کل همه گوينده هاي BBC persian در گويندگي خوب و حرفه اي جلوه می کنن.
دوماً؛ از ميون همه اينها "ناجيه غلامي" شاخص تره. مگه "فرناز قاضي زاده" بد اجرا مي کنه؟ مگه "نادر سلطان پور" اجراي خوبي نداره؟ مسلط، حرفه اي، شکيل و جا افتاده.
مساله اين جاست که "ناجيه"، وقتی تو کادر قرار می گیره، آگاهانه یا ناآگاهانه، از خودش يه خاص بودني ارائه میده که براحتي از طرف ببينده درک ميشه و در اين امر -باز به نظر من- چهره اش عامل موثريه.
همین.
اتفاقاً حالا، بعد اين همه مدت، بايد بگم در کامل کردن سبک اجراش ناموفق بوده؛ به نظرم نتوسته سبک اجراش رو به کمال برسونه؛ خوب شروع کرد ولي نتونست اجرای خودش رو به سطحی برسونه که سبکی برای خودش تعریف کرده باشه.
گزارش گر فوتبال زیاده ولی "عادل فردوسی پور"، عاااااااادل فردسي پوره! چرا؟
گوشي دستته چي ميگم خواننده ي دقيق!

2.
من گفتم که اجراي خوب و خاصی داره و تو اين امر، چهره اش بهش کمک ميکنه. چرا؟ چون چهره اش -زشت یا زیبا- جذابیتی داره که این جذابیت تو چهره از واجبات اجرا و گويندگيه.
به سلیقه من:

 خوشگل نيست.
سکسي که به هيچ وجه نيست.
ازش خوشم نمياد.
ایمیل یا شماره تلفنش رو ندارم وُ نمیخوام داشته باشم.
يه مجري عاليه که خودش و عملکردش قابل تحسینه. همين. 

 
شما ایرانی های مسخره، تو همه چی باید گندش رو در بیارین؟!
کی میخواین آدم شین!


اضافه شده به تاریخ 30.07.2012:
قلم خوردگی ها به خاطر اینه که دیگه با اون قسمت یا جمله قلم خورده، موافق نیستم و چنین نظری ندارم



پدر یا مادر بودن. ساده است؟

"میخوام بچه دار شم"
جمله ای که زیاد می شنوی.
یک شب هم آغوشی بدون استرس بارداری ناخواسته با لذت حس کردن شیره ی تن ت با مایع بدن زوجت، نه ماه انتظار با یک درد در انتها آنهم اگر زن باشی و در نهایت به آغوش کشیدن فرزندی که از خونت توست.
ساده است. پدر یا مادر شدن.
هی!
یک لحظه بعد از به دنیا آمدن بچه را نیز در نظر گرفته ای؟ می دانی گریه نوزاد چیست؟ بیدار شدن در 8 ساعت خواب شبانه به ازای هر 3 ساعت دو مرتبه؟ ذهنت آنقدر تکامل یافته که بین به دنیا آمدن بچه و بزرگ کردن بچه تفکیک قائل شود؟
بزرگ کردن یک انسان. می فهمی؟ فرآیندی خود به خودی نیست. خزه نیست که برای نمو تنها به یک دیوار در هوای نمناک شمال محتاج باشد یا جوجه ماکیان که ده دقیقه بعد از بیرون آمدن از تخم روی پاهای خود باشد، راه برود و دانه برچیند.
باید زحمت کشیده شود.
زحمت، زحمت، زحمت.
هزینه هایی که تا 15 سالگی دارد را می توانی تامین کنی؟ بعد آن را چطور؟ برای اینکه یه کودک لوس و ننر، از آنهایی که برای بدست آوردن مثلاً عروسکی، پا می کوبد، بر زمین دراز می کشد، آنقدر گریه می کند تا عروسک را به چنگ بیاورد، برنامه ای داری؟ برنامه! تمام مشکلات روحی و روانی دوران سخت بلوغ که قطعا به آن گرفتار می شود را می دانی چطور آسان کنی؟ می دانی؟ دنیا را چگونه می چرخانی که در سی سالگی احساس خوشبختی کند؟ زمین و زمان را چگونه می گردانی تا حسرت، تار و پود دلش نشود؟.
به همه این ها فکر کرده ای؟
پدر یا مادر بودن. ساده است؟!
پدر و مادن بودن یعنی یک مسئولیت.
اصولاً لازمه پدر و مادر بودن، درک و پذیرش مسولیت پذیری ست.
وقتی بچه ای را به دنیا می آوری یعنی خواه ناخواه این مسئولیت را قبول کرده ای.
وقتی انسانی را وارد این جهان می کنی، تو نسبت به این انسان مسئولی.
تو مسئول هر آنچه برای او اتفاق می افتد و آنچه از او سر می زند هستی.
اگر در دوازده سالگی یک دروغگوست، تو مسئولی.
اگر در هفده سالگی از مادرش متنفر است، تو مسئولی. اگر در 24 ساگی دزدی کند، تو مسئولی و این واقعیت که بالغ است و خود این تصمیم را گرفته، چیزی از کوتاهی تو در انجام مسئولیتت کم نمی شود. حتی اگر بمیری و فرزندت در سی و پنج سالکی بر سر بچه هشت ساله اش بی جهت داد بزند، تو به نوعی مسئول این رفتار فرزندت و ناراحتی آن کودک هشت ساله ای.
پدر یا مادر بودن!!
در بزرگ کردن یک بچه و به ثمر رساندن آن یک واقعیت تلخ وجود دارد؛
هر ثانیه که بزرگتر شود، تو یک ثانیه پیر تر می شوی.
پدر یا مادر بودن یعنی صرف کردن عمرت و بهتر بگویم جوانی ات در راه بزرگ کردن کودکی؛ و اگر بخواهی پدر و مادر خوبی باشی، باید برای کودک وقت بگذاری، درگیر زندگی اش شوی، به او و احوالاتش فکر کنی، باید بخشی از زندگی خود را به او اختصاص دهی. بدون هیچ اغراقی، بدون هیچ اغراقی باید بخشی از جوانی ات را فدای او کنی.
حاضر به چنین فداکاری هستی؟ صحبت از جوانی توست. تویی که آرزو هایت را فراموش نکرده ای! تویی که به دنبال واقعیت بخشیدن به رویاهایت هستی!
باور کن، این موضوع بی اهمیتی نیست که بی تفاوت از کنار آن رد شوی.
گذشته از همه اینها، یک سوال مهم.
آیا لیاقت پدر یا مادر بودن را داری؟
آیا می توان به یک رفتگر هندی مقام مدیریت بانک جهانی را داد؟
آیا به این شایستگی رسیده ای که بتوانی پدر یا مادر باشی؟
پذیرش مسئولیت یک چیز است و داشتن صلاحیت کسب مسئولیت چیزی دیگر.
پدر من وقتی با مادرم بحث می کند، صبح ها بیدار نمی شود و نان گرم بی نان گرم و خدا بیامرزد پدر نان فریز شده داخل فریزر را.
پدر یا مادر بودن. ساده است؟
حرف آخر؛
عمیقاً معتقدم پدر یا مادر شدن تنها برای کسی ست که هدفش در زندگی، پدر و مادر بودن است. و یا پدر یا مادر بودن از اهداف و اولیت های اصلی زندگی اش باشد. اگر چنین شخصی نیستی نباید به وارد کردن یک انسان به این دنیای نکبت بار پر از کثافت فکر کنی. البته می توانی چنین کنی ولی مطمئنم تو هم می شوی یکی از همان پدر و مادر! هایی که با کوچکترین مشکلی از طرف "بچه "، می گویند:
" اوففففـ...بچه چیه"!


هرگز از زمین جدا نبوده ام، با ستاره آشنا نبوده ام، "من" روی خاک ایستاده ام

دیشب بعد مدت ها خدا رو صدا زدم.
گفتم اگه وجوود داری، اگه من بنده ت هستم، اگه صدای منو می شنوی، ... .
درد لعنتی قدیمی بدجوری بهم فشار آورد، نتونستم مثل همیشه خودمو کنترل کنم و گفتم خدایا.
اصلاً احساس خوبی ندارم. کاش این کار رو نمی کردم.

خدا، خداست. او بالاست و بی شک بزرگه.
اما من یه انسانم. تنها، این پایین. تو دنیای فانی و خاکی.
بی خدا.